نظم آنچه همگان دوست دارند
مقدمه
کم و بیش دیده ایم که برخی از عالمنماها میگویند: انسان باید ریسکپذیر
باشد و چون نظم، زندگی انسان را خط کشی میکند و با ریسک پذیری نمیسازد،
پس نظم، چیز خوبی نیست. اما آیا رابطه ریسکپذیری با نظم رابطه ای متضاد و یا
متناقض است؟! در مباحث خود، به این اشتباه پاسخ خواهیم داد.
در زندگی فردی و اجتماعی واقفیم، از مسائل و امور ساده فردی گرفته تا مسائل
و قضایای پیچیده اجتماعی میتوان نقش نظم را به روشنی مشاهده کرد... بدیهی
دانلود کتاب آنچه دکتر گفت و باید شنید
دانلود کتاب آنچه دکتر گفت و باید شنید
از روزی که توانستم فکر کنم و چشمانم بینایی خود را بازیافت همواره در افسوس بودم که این چه جهانی است و آن چه خدایی که ما را آفرید فقط برای اینکه شک داشته باشیم و عذاب بکشیم و کاسه ی ” چه کنم ” در دست گرفته باشیم ، از این سو به آن سو و هیچ راهی برای خروج از این ظلمت نیابیم و اشک بریزیم یا اینکه چشم بر ناآسودگی های خود ببندیم و هر چه احساس می کنیم و می اندیشیم را نادیده انگاریم و راه حیوان را در پیش بگیریم و امیدوار باشیم که داروینیست ها ثابت کنند چیزی جز حیوانی با مغز بزرگ نیستیم و باید غرایز را به کار بندیم و لذت ببریم . اما همواره کلامی در گوشم زمزمه می کرد که هر کس برای رسیدن به خدا راهی دارد ، شاید راه من این هست که فعلا سختی ها را تحمل کنم و با چشمان باز در تاریکی مطلق قدم بردارم . همیشه احساس می کردم این حیات و این هستی بر عدل استوار است و عدالت نیست که چشم داشته باشیم ، احساس مسئولیت کنیم و به دنبال راهی باشیم ولی چراغی برایمان روشن نشود و همواره در سیاهی گام برداریم . آنچه دیدم شک بود و شک بود و شک . چرا باید علت و معلول را قبول کنم ؟ چه کاری از عقلم برمی آید ؟ احساسم تا به کجا قابل اتکاست ؟ به هر چه فکر می کنم تناقض میابم ! و اسلام . چرا باید قبول کنم که اگر روزی پنج بار خم و راست شود سعادتمند می شوم ؟ ولی شاید اسلام معنایی دیگر دارد ، شاید من آن را به خوبی نشناختم . پس دقیق تر می شوم . اما مگر دقت چیزی بجز فکر کردن هست ؟ اما هیچ منطقی برای من توجیه نمی کند که استدلال هایشان را بپذیرم . می گویند خداوند عادل است و حکیم . پس باید پاسخ سوالاتمان را در گوشه ای از این جهان قرار داده باشد