عنوان مقاله: انقلاب اسلامی، تحجر و سنت
قالب فایل: WORD
تعداد صفحات: 20 صفحه
فهرست مطالب:
● مقدمه
● چیستی سنت و تحجر
● شالوده شکنی انقلاب اسلامی و مهمترین عرصه های آن
● انقلاب اسلامی، ضد تحجر و انحراف، نه ضد تجدد و سنت
● وضعیت کنونی انقلاب در مواجهه با تحجر
● منابع و مآخذ
* بخشی از ابتدای مقاله:
مقدمه
انقلاب، به عنوان راهکاری سریع برای ایجاد تحولی بنیادین و همه جانبه در ساختار سیاسی جامعه، از ویژگی هایی برخوردار است که مهمترین آن «شالوده شکنی» است. شالوده شکنی به معنی در هم ریختن نرمها، نماد ها، نهادها و ساختارهای حاکم بر یک جامعه، شرط لازم و ضرور شکل گیری یک انقلاب پیروز است. در هر انقلابی، گستره، عمق و عرصه های این شالوده شکنی، متفاوت است. در برخی انقلاب ها، تنها شالوده های سیاسی و ساختار نظم حاکم بر جامعه دچار تحول و دگرگونی می شود، ولی برخی انقلاب ها، عرصه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را هم در معرض تحول عمیق قرار داده، و شالوده شکنی را به این عرصه ها هم گسترش می دهند.
از
همین روی، انقلاب ها سنت شکن تلقی می شوند و مقابله با سنت های دیرپای
جامعه، در همان عرصه هایی که انقلاب در آن ها روی می دهد، امری است که گویا
لازمه ی ذاتی انقلاب ها شمرده می شود.
اما انقلاب اسلامی ایران از نگاه
محققان و جامعه شناسان برجسته ی انقلاب، اگر چه انقلابی جامع و عمیق بود،
ولی از نظر مواجهه با سنت های ریشه دار جامعه، نه تنها با آن ها تقابل
نداشت، بلکه اساسا با تکیه بر باورها، ارزشها، نهادها، و نمادهایی شکل گرفت
که در عرف جامعه شناسی، «سنت» تلقی می شود. البته می توان گفت شالوده شکنی
انقلاب اسلامی، عمدتا در عرصه ی قالب ها، نماد ها و گفتمان های متحجرانه و
جمودگرایانه ظهور و بروز پیدا کرد.
در این مقاله بر آنیم نسبت انقلاب اسلامی با مقوله ی تحجر و سنت را ارزیابی کرده و میزان توفیق آن را در تقابل با تحجر بررسی کنیم.
از نگاه کسانی که سنت و تحجر را مترادف می انگارند، این یک تعبیر تناقض نما تلقی می شود که انقلاب اسلامی ایران، ضمن برخورداری از روح سنت گرایی و تلاش برای احیای ارزشها و آرمان های دینی، در عین حال، جهت گیری ضد متحجرانه و اصلاح گرایانه داشته باشد. این تلقی، ناشی از یکی دانستن مفهوم سنت و تحجر و برخاسته از این برداشت نادرست است که هر چه ریشه در سنت های جامعه داشته باشد، متحجرانه و ایستا است و آن چه به دوران مدرن تعلق دارد پویا و مترقی است، بنابراین تبیین دقیق و شفاف دو مفهوم «سنت» و «تحجر» برای این بحث، ضرور است.
چیستی سنت و تحجر
سنت در لغت به معنی طریقت، شیوه و روش می باشد.
در ادبیات اجتماعی معاصر، «سنت» در برابر «تجدد» مطرح شده است، گرچه در تبیین دقیق این واژه، اختلاف نظرهای عمیقی به چشم می خورد، ولی غالبا از سنت، کلیه مبانی، ارزشها، روشها، هنجارها و باورهای متعلق به گذشته اراده می شود که در دوران تجدد مورد مناقشه و طرد قرار گرفته و اعتبار خود را از دست داده اند. به نظر می رسد تبیین رابطه ی این دو معنی از سنت، و این که در کاربرد آن، کدام یک را اراده می کنیم، نکته ی مهمی است. از آن جا که معنی ریشه داری از سنت در فرهنگ و منابع اصیل دینی مان سراغ داشته و جایگاه والا و مهمی برای آن ـ هم در تکوین و هم در تشریع ـ قایل هستیم، قاعدتا باید چنین معنی بومی از «سنت» اراده شود، ولی کاربرد فراوان این واژه به معنی دوم و خلط آن با معنی اول، که گاه بدون توجه به لوازم و اقتضائات هر یک از آن دو رخ می دهد، موجب بدفهمی و منشا نزاع های لفظی می گردد که غالبا به اختلافات عمیق فکری و اجتماعی نیز تأویل و تحویل می شود! البته برخی از ویژگی های سنت ـ در برابر تجدد ـ در سنت به معنی بومی و اصیل آن هم وجود دارد، ولی نمی توان این دو اصطلاح را یکی دانست. سنت به معنی نخست، مقوله ای است که بسیاری از عناصر و مصادیق آن، با تحولات تاریخی و دوران های مختلف زندگی اجتماعی انسان، هیچ تعارضی نداشته و اساسا فراتاریخی تلقی می شود. به عنوان مثال اگر از پیروزی نهایی حق در برابر باطل، به عنوان یک «سنت الهی» یاد می شود، این حقیقتی است که در شکل گیری حرکت تاریخ نقش دارد. در حقیقت سنت ها به این معنی، عامل شکل گیری دوران های مختلف تاریخ بشرند نه معلول آن، لذا گذار جامعه بشری از دوران سنت به معنی دوم به دوران تجدد یا فراتجدد، هرگز این سنت ها را بی اعتبار و از رده خارج نمی سازد.عنوان مقاله: بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی ایران
قالب فایل: WORD
تعداد صفحات: 21 صفحه
فهرست مطالب:
● مقدمه
● چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران
● خطوط کلى اسلام و انقلاب اسلامى
● اسلام زدایى رژیم گذشته و واکنش نیروهاى مذهبى
ملی گرایی
تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم
وابستگى و غربزدگى
● رهبری
● نقش مساجد
● آفات نهضتهای اسلامی
نفوذ اندیشه های بیگانه
تجدد گرائی افراطی
ناتمام گذاشتن نهضت
رخنه فرصت طلبان
ابهام طرحهای آینده
● انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟
● انقلاب اسلامى در میان انقلابهاى بزرگ جهان
موقعیت اقتصادى رژیمهاى پیش از انقلاب
اقتدار نظامى رژیمهاى پیش از انقلاب
● پیچیدگى و استحکام رژیمهاى قبل از انقلاب
● مشارکت مردمى
مقدمه
انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است، فلاسفه انقلاب را ین گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشدو در نگاه جامعه شناسان انقلاب به معنای دگر شدن است حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر. انقلاب در ایران دگر شدن جامعه ایرانی بود با یاری گرفتن از آموزه های اسلام ناب محمدی که زمینه ساز جامعه توحیدی می باشد.
انقلاب اسلامى ایران بىشک پدیدهاى نوظهور در قرن حاضرمىباشد.انقلابى غایتگرا،آرمانگرا،اسلامگراوعالمگیر و جهانشمول وبىنظیردر جهان اسلام که به رهبری امام خمینی(ره) هدایت گردید و تحولى شگرف در عرصه روابط بینالملل و در معادلات سیاسى دولتهاى جهان پدید آورد. این رهبر تاریخ ساز انقلابى را بنیان نهاد که بسان تیغى دو لبه همزمان علیه کمونیسم و کاپیتالیسم به کار گرفته شد. ایشان با هدف مقابله با سلطه ابرقدرتهاى شرق و غرب، ملل اسلامى را به رویکردى مجدد به ارزشهاى اسلامى فرا خواندند و با قائل شدن رابطهاى مستقیم میان انقلاب و ایدئولوژى، انقلاب را شرطى لازم و ضرورى براى تحقق آرمانهاى الهى و وسیلهاى براى نیل به مقاصد مکتبى و ایصال جامعه بشرى به تعالى انسانى تلقى کردند، که در این راه در پیاده کردن نظریه خویش اهتمام نمودند. در این رهگذر، ایشان علاوه بر اهتمام به حاکمیت آرمانها و ارزشهاى مذهبى، از هیچ کوششى براى تحقق جنبههاى آزادیخواهانه و استقلال طلبانه نهضت فروگذار ننمودند و بدین ترتیب انقلاب به عنوان وسیلهاى براى تحقق جمهوری اسلامی مطمح نظر ایشان قرار گرفت.
چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران
1- نارضایتی عمیق از شرایط حاکم با شاخص هایی مانند خستگی و تنفر مردم از وعده تکراری و دروغین رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ شاه و شعارهای طردکننده رژیم مانند مرگ بر شاه و نظام شاهنشاهی نابود باید گردد، آشکار بود. برخلاف همه یا بیشتر انقلابهای معاصر که تنها گروههای خاصی در آنها شرکت داشتند در ایران اکثر قریب به اتفاق جمعیت کشور از رژیم پهلوی ابراز تنفر می کردند. با توجه به این واقعیت که ناخشنودی مردم با جنبه های فکری و عقیدتی آمیخته گردید می توان گفت نارضایتی در ایران از دیگر انقلابهای معاصر شدیدتر و عمیق تر بود.