آلودگی محیط زیست یکی از بزرگترین، یا حتی بزرگترین و حادترین معضل جهان امروز است. آسیبهای بیشمار ناشی از آلایندههای گوناگون بر سلامتی انسان، زیست بومها و انواع موجودات زنده، توجه دانشمندان و محققان نقاط مختلف دنیا را به خود جلب نموده است. اهمیت این موضع به حدی است که این دهه را دهة محیط زیست نامگذاری کردهاند تا تأکید بیشتری بر جدی بودن مساله آلودگی محیط زیست و لزوم توجه به آن و یافتن راهکارهایی جهت جلوگیری از افزایش آن باشد.
در سال 1803، مالتوس، بزرگترین معضل بشریت را کمبود مواد غذایی دانست و هشدار داد که با توجه به روند فزایندة افزایش جمعیت کره زمین، به زودی به جایی خواهیم رسید که غذای کافی برای تغذیه همه انسانهای ساکن این کره وجود نخواهد داشت. امروز شاهدیم که طبق گزارشهای سازمان ملل، 800 میلیون گرسنه در جهان وجود دارند که قادر به بدست آوردن غذای مورد نیاز خود نیستند. بعد از مالتوس، عدهای دیگر که خود را نئومالتوسیان نامیدند، آلودگی محیط زیست را معضلی بزرگتر و حادتر از مساله کمبود مواد غذایی دانستند، و متاسفانه، اخبار تکان دهندهای که در این زمینه بدست میآید اثبات کنندة این حقیقت تلخ است برخی از اخبار و آمارهای ارائة شده از سوی سازمانهای معتبر جهانی را از نظر میگذرانیم:
در شهرهای بزرگ جهان، روزانه صدها نفر جان خود را در اثر آلودگی هوا از دست میدهند. پژوهشهایی که در 15 شهر بزرگ اروپا انجام شده است نشان میدهد که آلودگی هوا در شهر لیون فرانسه سبب مرگ زودرس 30 تا 50 نفر در روز میشود و در پاریس، 260 تا 350 نفر هر روز بر اثر بیماریهای قلب و عروق ناشی از آلودگی هوا میمیرند. محققان دانشگاه هارواد دریافتهاند که میزان مرگ و میر در شهرهایی که بیش از استانداردهای مجاز با آلودگی هوا مواهند حدود 20 درصد بیشتر از شهرهای دارای هوای غیرآلوده است و میزان بیمارهای قلبی در شهرهای صنعتی، بیش از 30 درصد بیشتر از سایر شهرهاست.
گزارشی از صدوق محیط زیست بانک جهانی حاکی است که سالانه 800 هزار نفر در جهان بر اثر بیماریهای تنفسی، قلبی و سایر بیماریهای ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند.
نازایی، اختلالات نوزادان، کمخونی، نارساییهای حاد کلیوی، اختلالات کبدی، دردهای شکمی، بیماریهای چشمی حاد و بعضاً کوری، مشکلات تیروئیدی، افزایش فشار خون، سکته، فلج، اختلالات حافظه، پایین آمدن بهره هوشی، عم تمرکز، انواع ناراحتیهای روحی و روانی از جمله افسردگی، اضطرابهای شدید، تنشها و … از عواقب انتشار وسیع آلایندهها در جهان میباشند.
آلودگی محیط زیست منجر به بروز عظیمترین و فاجعه آمیزترین انقراض بزرگ تاریخ حیات شده است…. حیات در طول تاریخ طولانی خود، از بیش از سه میلیارد سال پیش، شاهد پنج انقراض عظیم بوده است که به ترتیب در اواخر دوران های اردوویسین، دونین، پرمین، تریاس و کرتاسه رخ دادند. در هر یک از این پنج انقراض عظیم، تنوع زیستی و تعداد گونههای زیستی تا حد زیادی کاهش یافت و گاه چند میلیون سال طول میکشید تا تنوع زیستی دوباره بهبود حاصل کند و غنای خود را بازیابد. مشهورترین آنها، انقراض پنجم بود که در آخر دورةکرتاسه رخ داد و باعث نابودی نسل دایناسورها شد. ولی این انقراض، مخربترین انقراض عظیم تاریخی خلقت نبود. فجیعترین آنها انقراض ششم است که به دست انسان آغاز شده و بسیاری از دانشمندان احتمال دادهاند که علاوه بر بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری، منجر به نابودی نسل بشر نیز خواهد شد. وجود مقادیری از انواع آلایندهها از جمله آفت کشها و سموم شیمیایی در شیر انسان، احتمال این فرض را افزایش میدهد.
آلودگی محیط زیست و گرمایش جهانی ناشی از آن، یک سوم زیستگاههای طبیعی جهان را تا آخر این قرن بطور اساسی دچار اختلال میکند و تمامی گونههای زیستی که امکان مهاجرت سریع، با سرعتی بیش از روند تخریب را ندارند و یا زیستگاههای آنها منحصر به فرد است محکوم به نابودی خواهند بود.
طبق فهرست قرمز ارائه شده از سوی IUCN (اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی) در سال 2002، 5714 گونه از گیاهان و 5453 گونه از جانوران جهان با خطر انقراض مواجه هستند و از این میان، 928 گونه از گیاهان دولپهای، 79 گونه از تک لپهایها، 17 گونه از مخروطیان، بیش از 22 گونه از نهانزادان آوندی، 181 گونه از پستانداران، 182 گونه از پرندگان، 55 گونه از خزندگان، 30 گونه از دوزیستان، 257 گونه از ماهیان، 46 گونه از حشرات و 222 گونه از نرمتننان در شرایط بسیار حاد و بحرانی به سر میبرند. و البته این ارقام از میان گونههای شناسایی شده است و مسلماً گونه های فراوانی وجود دارند که بدون اینکه حتی شناسایی شده باشند در حال نابودناند، چنانکه گفته میشود حدود 90 درصد از گیاهان جنگلهای جادهای هنوز مورد مطالعه و برری قرار نگرفتهاند و چه بسا بتوان از آنان، داروهایی ارزشمند برای بیماریهای غیرقابل درمان امروز و چارهای برای مشکلات بشر بدست آورد.
اگر یکی از ساکنان قبلی کره زمین که حدود سیصد سال قبل روی آن زندگی می کرد، سری به دنیای امروزی ما بزند و تجربه زندگی دوباره روی این کره خاکی را با شانس و اقبال به دست آورد، اولین شکایتی که می کند، از وضع هوای آن است! او فوری خواهد گفت : «خدای من! چه هوای کثیفی کره زمین را دربرگرفته!»
واقعیت هم همین است. هوایی که تنفس میکنیم، بیش از هر مورد دیگری نظر انسان را به خود جلب می کند.
دانشمندان می گویند، از هنگامی که انقلاب صنعتی در اروپا آغاز شد و کارخانه های بزرگ و کوچک با دودکش های بلند و کوتاه، پیرامون شهرها تأسیس شدند، وضع هوا هم بد و بدتر شد. البته در گذشته، انسان از آلودگی و دود برداشت منفی نداشت. برای کارگرانی که از نواحی روستایی در جست و جوی کار به شهرها هجوم می آوردند، دودکش ها و دود غلیظی که از آن ها به هوا می رفت، نشانه کار، شغل، زندگی و نان بود. آنان با دیدن این کارخانه ها و دودکش ها، به این فکر فرو می رفتند که در شهر کار هست و تولید پس باید در این کارخانه ها کار کرد و نان به دست آورد. یعنی برای آن ها، دودکش نشانة زندگی و نان بود.
اما، امروز دیگر دودکش های کارخانه ها نشانه زندگی نیستند. آن ها، از نظر دوستداران محیط زیست، آلوده کننده محیط، محدود کنندة تنفس و بنابراین دشوار کننده زندگی هستند. دوستداران محیط زیست سعی دارند، با کاهش مصرف لوازمی که کارخانه ها تولید می کنند، هوای پیرامون محل زندگی خود را پاک نگه دارند. بسیاری از طرفداران محیط زیست در مراجع قانونگذاری هم نفوذ کرده اند و قوانینی را تصویب می کنند که براساس آنها ، کارخانه ها باید برای دودکش های خود فکری بکنند: یا تولدی خود را طوری سامان دهند که نیازی به دودکش نباشد، یا بر سر راه دودهای دودکش ها، فیلتر(صافی) نصب کنند تا قبل از خروج دود از دودکش و وارد شدن به هوای پاک پیرامون کارخانه ها،مواد مضر آن ها را همین فیلتر بگیرند. کار طرفداران محیط زیست در مبارزه با دود و دودکش تا آن جا پیش رفته است که حتی برای جلوگیری از احداث یک کارخانة جدید، گاهی در محل احداث می خوابند، با پلیس درگیر می شوند و بالاخره هم، حرف خود را به کرسی می نشانند.
البته، فقط دود دودکش ها هوا را آلوده نمی کند. برخی از کارخانه ها که با مواد شیمیایی سر و کار دارند، نه تنها دود تولید نمی کنند، بلکه از دور نمی توان فهمید که این کارخانه ها مواد مضر و آلوده کننده هوا و محیط تولید می کنند. گازهای شیمیایی، اغلب از این دسته هستند. کافی است، یک گروه طرفدار حفظ زیبایی و پاکی محیط زیست در شهری آگاه شود که قصد دارند یک کارخانةتولید مواد شیمیایی در آن حوالی احداث کنند و یا کارخانه ای بدون سر و صدا، مواد و گازهای شیمیایی خود را در هوا و یا آب های پیرامون رها می سازد. آن وقت است که باز هم کشمکش و درگیری آغاز می شود. عده ای خود را به درخت می بندند یا از سیم های خاردار پیرامون کارخانه بالا می روند و یا بانوشتن مقاله به همه خبر می دهند که کارخانه مذکور با پیرامون خود چه می کند و چه نمی کند؟!
البته محدود کردن آلودگی هوای امروز به کارخانه ها، قدری بی انصافی هم هست. فکر نکنید که فقط کارخانه ها و دودکش ها و گازهای شیمیایی آن ها هستند که محیط را آلوده می کنند و تنفس را دشوار می سازند. قدری به پیرامون خود با دقت بیشتری نگاه کنید: در شهرهای بزرگ و کوچک، هزاران و هزاران و گاه صدها هزار اتوموبیل های جدید که مجهز به فیلترهای تصفیه دود اگزوز اتومبیل ها هستند، تمامی اتومبیل های قدیمی و حتی با عمر متوسط از این فیلترها بی بهره اند و یا نقص فنی دارند و سوخت خود (بنزین یا گازوئیل) بدرستی نمی سوزانند. نتیجه این امر، ورود ده ها تن دود همراه با گازهای مضر و سرب معلق در هواست. در یک بامداد سرد زمستانی یا حتی پاییزی در یک شهر بزرگ، از دور به شهر نگاه کنید: لایه ای از دود بر بالای آن ایستاده است. در واقع، مردم این گونه شهرها در لایه ای از هوای مسموم کننده و آلوده زندگی می کنند، اما به آن عادت کرده اند.
شاید شما هم در گزارش های هواشناسی که از طریق رادیو و یا تلویزیون یا حتی مطبوعات پخش می شود، با یک اصطلاح هواشناسی به نام «وارونگی هوا» یا «اینورژن» برخورد کرده باشید. در شهرهای بزرگ، تقریباً همه ساکنان شهر با این واژه آشنا هستند. در حالت معمولی، هر چه از سطح زمین به سمت بالا برویم، از دمای هوا کاسته می شود. اما در روزهای سرد زمستانی یا پاییزی، گاهی اتفاق می افتد که سطح زمین در شهرها سرد است، اما تا چند صد متر بالای آن، هوایی گرم وجود دارد. به این حالت وارونگی می گویند. افزایش دود و غبارهای آلوده از صنایع و اتومبیل ها در هوا، از عوامل اصلی این وارونگی است. در ایران، برخی شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، همدان و اراک این وارونگی هوا را بخوبی می شناسند. ساکنان این شهرها در چنین روزهایی با مشکلات تنفسی رو به رو می شوند، زیرا هوای سطح زمین با سطوح بالاتر جابه جا نمی شود و هوایی خفه و سنگین، همه مردم را می آزارد.
باز هم اشتباه کرده اید اگر گمان می کنید که همه آلودگی هوا فقط ناشی از صنایع و خودروهاست.
استفاده از بخاری ها ، دستگاههای حرارت مرکزی، آبگرمکن های نفتی و گازی و دیگر وسایل گرم کننده را هم به آلوده کننده های هوا اضافه کنید. اشتباه نکنید! فقط خانه و مدرسه خود را در نظر بگیرید، اگر فقط همین دو مورد را در نظر بگیرید، ممکن است بگویید: «ای بابا!… مگر این بخاری و آبگرمکن ما و یا بخاری مدرسه چه قدر هوا را آلوده می کند؟»
همه خانه های شهر، اداره ها ، بانک ها ، شرکت ها و همه مدرسه ها را در نظر بگیرید تا دریابید، تعداد این آلوده کننده های هوا، چندان هم کم نیست. البته مسئولان و تصمیم گیران کشور در زمینه انرژی سعی دارند که تا حد امکان، سوخت شهرها و روستاها را به گاز طبیعی تبدیل کنند که میزان آلوده کنندگی آن کمتر است، اما رساندن این سوخت طبیعی به همه شهرها و روستاهای کشور به سرمایه و تخصص و زمان احتیاج دارد.
قنات
بنابر مطالعات تاریخی هستههای اصلی شکلگیری نخستین تمدنهای بشری در کنار منابع آبی بودهاند و از این دست تمدنها کم نیستند و میتوان به تمدنهای بینالنهرین و ماوراالنهر و تمدنهای حاشیهی رودخانههای نیل و سند و گنگ اشاره کرد.
در همین ابتدای بحث این نکته پرواضح است که آب و دسترسی به آن از جملهی ابتداییترین نیازهای بشر برای ادامهی حیات خویش است لذا ذهن خلاق بشر در طول تاریخ به شیوههای گوناگون به کشف راهحلهای بدیع و خلاقانهای برای رفع این نیاز دست یافته است. به هر کدام از این دستآوردها که بنگریم شاهد نبوغ، آگاهی، پشتکار، درایت و عشق به سرزمین هستیم. حفر کانالهای عظیم، انتقال آب به وسیلهی جویهای درارتفاع در امپراطوری روم، آبرسانی توسط لولههای سفالین در دورههای پیش از تاریخ و همچنین ابداع فنآوری قنات را میتوان از نمونههای برجستهی دستیابی به علوم مهندسی در دوران تاریخی ذکر کرد. بشر در آن زمان با احاطه و شناخت بر علوم هواشناسی و خاکشناسی، علم مسّاحی و نقشهبرداری، علم نیارش سازه (استاتیک) و فن ساخت و ساز، موفق به بهوجود آوردن دستآوردهایی شده که در حال حاضر نیز با وجود امکانات بسیار پیشرفته چندان سهلالوصول نمیباشند.
اجداد ما آبهای شیرین دامنهی کوهستان را با کمک فن قناتسازی که روش ابداعی خودشان بوده به حاشیهی کویرها بردهاند تا شرایط سخت و نامناسب محیط زیست خویش را برای زندگی بهتر و مناسب برای کشاورزی که از اصلیترین شیوههای زندگیشان بود تغییر دهند.
واژه شناسی قنات
کانال زیرزمینی حفر شده توسط انسان که جهت جمعآوری آب شیرین و انتقال آن به سطح زمین برای مصارف کشاورزی، انسانی و دامی ایجاد شده است را در ایران و آسیای میانه قنات و کاریز و در کشورهای عربی فقره میگویند. کاریز کلمهای پارسی و قنات کلمهی پارسی معربشده است. در ایران خاوری و افغانستان و آسیای میانه واژهی کاریز بیشتر کاربرد دارد و در ایران باختری واژهی قنات. قنات خود عربیشدهی کنات فارسی است که از ریشهی فعل کندن گرفته شده است.
۱- قنات را در لغت عدهای به معنای نیزه معنی کردهاند که جمع آن، قنوات، قنیات و قنی است، که بعدها، به معنای کانال و مجرای آن و معادل کاریز به کار رفته است، عدهای نیز آن را از کلمهی پهلوی کانیکه برگرفته از کانال و فعل کن و کندن میدانند که به زبان عربی رفته و معرب شده است. این کلمه در زبان آکدی و آشوری به شکل قانو، در عبری به صورت قنا و قانو و در لاتین، به صورت کانال دیده میشود و در زبان پهلوی نیز به شکل کهس به کار رفته است و معادل فارسی امروزی آن، کلمه کاریز و کهریز است.
بسیاری از پژوهشگران، تاریخ حفر قنات را به دورهی هخامنشی نسبت میدهند. علت این است که از دورهی ماقبل هخامنشی سنگنبشتههای اندکی باقی مانده و چون سند مکتوب از ماقبل این دوره وجود ندارد این دوره را به غلط دورهی ماقبل تاریخ میدانند در حالی که علم باستانشناسی، مردمشناسی و زبانشناسی رازهای نهفتهی زیادی را از دوران ماقبل تاریخ برای انسان آشکار نموده است.
میدانیم که تاریخ مدنیت و تاریخ شفاهی در ایران بسیار دیرینهتر از دورهی هخامنشی است و اصولاً یافتههای باستانشناسی در شرق چین و آسیای مرکزی و شرق ایران ثابت میکند که مدنیت در شرق ایران و داستانهای ایران و توران مربوط به دورانی بیشتر از پنجهزار سال قبل میشود، یافتههای باستانشناسی شهر سوخته و جیرفت و آثار به دست آمده از تمدن هلیل رود و آثار تمدن شهرنشینی هفتهزار ساله در غرب ایران (مادها) این فرضیه را اثبات میکند، در حالی که سنگنبشتهها و تاریخ مدون ایران، تنها دوهزار و پانصد سال اخیر را، آن هم به طور ناقص پوشش میدهد.
سالیان متمادی است انسان در تقابل
با پدیده های طبیعی بوده و همواره در معرض خطرات ناشی از وقوع پدیده های زیانباری
نظیر سیل قرار داشته است. در حال حاضر نیز سالانه خسارات مالی و جانی فراوانی بر
اثر بروز سیلابهای عظیم به مردم وارد می شود. به طور مثال وقوع سیلاب در 12 استان
کشور طی بهمن ماه سال 1371 باعث قربانی شدن بیش از 220 نفر و خساراتی بالغ بر دهها
میلیارد ریال گردید (1).
مسئله مهم دیگری که همزمان با
حرکت آب و وقوع سیلابها رخ می دهد. حرکت ذرات خاک از سطح حوضه های آبخیز و ورود
این ذرات به مجاری طبیعی همچنین جابه جایی این ذرات در طول
رودخانه ها از نقطه ای به نقطه دیگر می باشد که اثرات جنبی و مضاعف بروز سیلابها
محسوب گردیده و موجب روبگذاری یا فرسایش و تغییر در تراز بستر رودخانه و در نتیجه
تغییر در تراز سطح آب می گردد. افزایش تراز بستر و بالا آمدن کف منجر به کاهش
ظرفیت مجاری طبیعی شده. همچنین پر شدن مخازن سدها و کانالهای آبیاری از رسوب از
سایر عوارض آن می باشد. بنابراین پیش بینی تراز سطح آب با در نظر گرفتن مسئله رسوب
در مجاری طبیعی از اهمیت خاصی برخوردار است. تغییرات بستر رودخانه ها که به دو
صورت بالا آمدن بستر (Aggradation) و کف
کنی (Degradation) است یکی
از پدیده های مهم مهندسی رودخانه می باشد. این امر زمانی بوجود
می آید که که وضعیت تعادلی پارامترهای مختلف رودخانه تحت شرایطی بهم بخورد. منظور
از پارامترهای مذکور، دبی جریان، دبی رسوبات، مقطع و سیب رودخانه و اندازه مواد
بستر می باشد. شرایطی که باعث بهم زدن این تعادل می باشد ممکن است طبیعی و یا توسط
بشر باشد. مسائل فوق علاوه بر اینکه باعث تغییر رژیم رودخانه می شود سبب خواهد شد
تا سازه های هیدرولیکی اطراف رودخانه نیز در مخاطره قرار گیرند.
پیش بینی شرایطی که تحت آن شرایط، بالا آمدن یا کف کنی بستر رودخانه بوجود می آید. همچنین تعیین میزان آن، در نتیجه چگونگی تاثیر آن بر شرایط هیدرولیکی رودخانه موضوعی است که از دیرباز مورد توجه مهندسین هیدورلیک قرار گرفته است. روشهای مختلفی نیز پیشنهاد گردیده است. تعدادی از این روشها با استفاده از فرضیات متعدد و بکار گیری اصول حاکم بر حرکت نخستین ذره (Incepient Motion) بوجود آمده اند و روابط جبری نسبت ساده ای را تشکیل می دهند که در آن پروفیل نهایی بستر را بدست می دهند. تعداد دیگری از روشها با بکار بردن فرضیات کمتری و بکار بردن معادله پیوستگی رسوب منجر به پیدایش معادله ای می شود که با حل آن می توان تغییرات بستر رودخانه را نسبت به زمان پیش بینی نمود.
بطور کلی روابط حاکم بر حرکت جریانهای سیلابی و جریان در مجاری فرسایش پذیر معادلات جریان غیر ماندگار موسوم به معادلات Saint Venant می باشند. از آنجا که تاثیر متقابلی بین تغییرات بستر و شرایط هیدورلیکی جریان وجود دارد در رودخانه های آبرفتی علاوه بر حل همزمان معادلات مذکور شامل:
1- معادله پیوستگی جریان (معادله بقاء جرم سیال) Continuity Equation
2- معادله ممنتم (معادله بقاء اندازه حرکت) Mcmentum Equation
لازم است معادله پیوستگی رسوب (Sediment Continuity Eqution) نیز حل شود. همچنین به دو معامله کمکی جهت
برآورد ظرفیت حمل رسوب رودخانه و تعیین شیب خط انرژی نیاز می باشد. از قدیمیترین
مدلهایی که در این رابطه بوجود آمده مدل HEC-6 می باشد که در سال 1977 توسط اداره مهندس ارتش امریکا تهیه گردیده
است. در این مدل ابتدا پروفیل سطح آب با استفاده از معادله انرژی محاسبه می شود ( در این قسمت مدل ریاضی پیش بینی
پروفیل سطح آب بر اساس جریان متغیر تدرجی برای کانالهای غیر فرسایشی موسوم به HEC-2 می باشد) و برای هر فاصله زمانی با بکار
بردن معادله پیوستگی رسوب و یک رابطه تجربی برای محاسبه میزان رسوب حمل شده،
پروفیل بستر را محاسبه می کند. مدلهای دیگری هم سپس از آن بوجود آمده اند که
اکثراً به صورت
بسته های نرم افزاری به بازار عرضه شده اند.
مدل تهیه شده در این پایان نامه یک مدل ریاضی یک بعدی غیر ماندگار برای کانالهای فرسایش و غیر فرسایشی است که معادلات کامل جریان غیر ماندگار و معادله پیوستگی رسوب را بطور همزمان و با استفاده از روش عددی حل می نماید.
روشهای عددی شامل روش تقاضای
محدود و روش المانهای محدود است ولی روش تقاضاهای محدود کاربرد بیشتری دارد. در
روش تقاضاهای محدود. معادلات دیفرانسیل جزیی حاکم با استفاده از
شم های (Schemes) دیفرانسیل به معادلات جبری تبدیل می شوند.
این شم ها متفاوت بوده و کاربرد آن ها در یک مسئله خاص ممکن است مزایا و معایبی را
به همراه داشته باشد.
مسئله مهمی که در حل معادلات حاکم
وجود دارد مسئله کوپلینگ (Couqling) بین معدلات جریان و رسوب است. منظور از کوپلینگ در نظر گرفتن
تغییرات در کلیه متغیرها در محاسبه مقدار نهایی هر متغیر وابسته است و این کار با
استفاده از شم دو مرحله ای پیش بینی و تصحیح میسر شده است. در هر مرحله معادلات
مذکور بطور همزمان حل می شوند. به عبارت دیگر در صورتی که معادله پیوستگی رسوب بعد
از حل کامل معادلات جریان حل می شد کوپلینگ ایجاد نمی گردید. بنابراین مدل حاضر یک مدل کوپل شده می باشد.
ضمناً کوپلینگ بین معادلات باعث افزایش پایداری مدل نیز می گردد. کاربرد روشهای
کوپل نشده در شرایطی که شیب کف زیاد باشد منجر به بروز ناپایداری عددی
می شود و جهت ایجاد پایداری بایستی از عملیات سعی و خطا در هر گام زمانی بهره جست
ولی در مدل حاضر نیازی به سعی و خطا نیست و مدل از پایداری خوبی برخوردار است و
همین امر زمان اجرای مدل را به شدت کاهش می دهد.