کتاب عشق یعنی همین- اثری است داستانی از شیرین برقعی که داستانی جذاب و شنیدنی دارد .بخشی از داستان :
آره. بر دیوار سخت سینه ام گویی
ناشناسی مشت می کوبد
"باز کن در... اوست
باز کن در... اوست"
من به خود آهسته می گویم؛
باز هم رویا
آن هم این سان، تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بیدار نهم مرهم
می فشارم پلک های خسته را بر هم
لیک بر دیوار سخت سینه ام با خشم