نویسندهی این کتاب پیش از این در مجموعهای چهار جلدی از چشماندازِ نظریهی سیستمهای پیچیده، نظریهای را دربارهی مفهوم انسان/ سوژه/ من پیشنهاد کرده بود. از آنجا که ماهیت و الگوی ساخت زمان در این رویکرد اهمیتی بنیادین دارد، به تدریج این نگرش با نام «دیدگاه زروان» شهرت یافت، و «زروان» نام ایزد نمایندهی زمان در ایران باستان بوده است. دیدگاه زروانی دستگاهی نظری است که مفهوم «من» را در پیوند با «نهاد» اجتماعی صورتبندی میکند، و چگونگی چفت و بست شدنِ سیستمهای مستقر در لایههای روانشناختی، جامعهشناختی و فرهنگی را با هم شرح میدهد. «جام جم زروان» مجموعهای از راهبردهای عملیاتی و فنون مدیریتی را در بر میگیرد که از این دستگاه نظری استخراج شده، و هدفش بیشینه کردنِ چهار متغیر کلیدیِ قلبم (قدرت، لذت، بقا و معنا) در «من» است . هسته مرکزی نظریه ی زروان ، شبکه ای از « جفت های متضاد معنایی » است که با سرواژه ی « جم » مورد اشاره قرار می گیرد . جم ها ماهیتی مستقل و هستی شناختی ندارند ، بلکه تنها عناصری شناخت شناسانه و رمزگانی زبانی هستند که برای بازنمایی مضمون های فهم شده و صورت بندی شان کاربرد دارند . با وجود این ، کل هستی ای که ما می شناسیم از ورای جم ها مشاهده پذیر گشته است . به بیانی ، ما همگان در رویایی واقع نما زندگی می کنیم که واژگان و زبان آن را جم ها برمی سازند . جم ها معمولا به بروز توهم ها و خطاهایی شناختی منتهی می شوند ، و در نتیجه روندهای معیوب و مسیرهایی بن بست ، یعنی کژکار کردی ، را پدید می آورند که به کاستی ها و نقص هایی ساختاری ختم می شود . به این ترتیب ، سیستم « من » به دلیل پردازش نادرست و ناقص جم ها با تله هایی دست به گریبان می شود که قدرت ، بقا ، معنا و لذت او را کم می کنند . شناسایی درست جم ها و وارسی روندها و فرآیندهای برخاسته از آن ، راه را بر به سازی این کارکردها و بازسازی آن ساختارها می گشاید .