چکیده
فرآیند اشاعة نوآوری، فرآیندی پیچیده و پویاست و تحت تأثیر
متغیرهای متعددی مانند کیفیت، رقابت، قیمت، زمان ورود به بازار، تبلیغات و
رضایت جامعه قرار دارد. الگوهای سنتی تبیینشده به منظور تحلیل و بررسی
اشاعة نوآوری همچون الگوی باس، پویاییهای موجود در این فرآیند را نادیده
میگیرند و با فرضیههای ساده اقدام به تحلیل فرآیند اشاعه میکنند. از این
رو، پژوهش حاضر با هدف ایجاد یک مدل توسعهیافته و پویا از فرآیند اشاعة
محصولات مبتنی بر نوآوری با استفاده از روش پویاییهای سیستم انجام شد.
الگوی پیشنهادی این پژوهش بر اساس این رویکرد طراحی و با نرمافزار Vensim
DSS شبیهسازی و اعتبار آن با استفاده از آزمونهای آماری و سیستمی مورد
سنجش قرار گرفته است. همچنین این الگو بر یک محصول نوین شرکت مواد غذایی «ب
آ» پیادهسازی گردیده و پس از اطمینان از باز تولید رفتار سیستم واقعی،
سناریوهایی جهت بهبود روند پذیرش اجرا شده است. نتایج بیانگر آن هستند که
عامل «خرید توصیهای» نسبت به متغیر « خرید از طریق تبلیغات رسانهای»
تأثیر بیشتری بر تسریع فرآیند اشاعة نوآوری دارد. از اینرو، عواملی همچون
رضایت مشتریان اولیه که بر فرآیند خرید توصیهای تأثیر گذارند، نقش مهمی در
نرخ اشاعة نوآوری خواهند داشت.
بسیاری از صاحب نظران و محققان از دنیای امروزی به عنوان عصر عدم تداوم یاد میکنند. عصر عدم تداوم به این معناست که دیگر تجارب و راهحل های گذشته برای مسائل جاری و آینده سازمان کارگشا نیستند و باید به شیوهای دیگر اندیشید و به دنبال راهکارهای جدید سازمانی با ساختارهای نوین بود تا بتوان کالا و خدمات را با حداقل هزینه و با کیفیت برتر متناسب با نیازها و سلیقههای مشتری، تولید کرد. بنابراین اگر قرار است اقتصادی موفق داشته باشیم نیاز به شرکتهای موفق در محیطهای رقابتی داریم و این امر مستلزم داشتن نیروی انسانی پرتوان و خود اتکا، دارای روحیه خلاق و کارآفرین است. در نتیجه کارآفرینی، خلاقیت، نوآوری و کسب و کارهای مخاطرهآمیز، سوخت موتور اقتصاد مدرن را فراهم میکنند؛ یعنی در هر سازمان اگر بستر کارآفرینی فراهم آید اشتغالزایی ایجاد میشود و عامل انتقال فنآوری خواهد شد.
تجربه دنیای امروز نشان داده است که نوآوریهای مهم و پیشرفتهای تکنولوژیکی، در سازمانها و شرکتهای بزرگ دولتی اتفاق نخواهد افتاد. قابلیت تطبیق با بازار و نیاز روز، از یک ساختار بزرگ پیچیده، ساخته نیست در نتیجه برای پیشرفت سریع و ارائه محصولات جدید، تنها راه مؤثر، ایجاد و توسعه شرایطی است که فعالیتهای اقتصادی کوچک بتوانند تأسیس شوند و رقابت کنند.
مهمترین دستاورد کارآفرینی برای توسعه کشور ایجاد اشتغال، رفاه، ثروت و شناخت فرصتهای مناسب است و حتی عدهای معتقدند که کارآفرینی میتواند به عنوان یک مکانیزم، موجب افزایش بهرهوری در سازمان شود به طوری که امروزه کشورهای توسعه یافته از یک زاویه جدید شرکتهای خود را در یک محیط کاملاً متغیر، پویا نگه داشتهاند و علت آن کشف و پرورش انسانهای خاصی است که نقشآفرینی میکنند و موجب ایجاد بستر موفقیتها میشوند.
شومپیتر معتقد است: کارآفرینی نیروی محرک اصلی در توسعه اقتصادی است. چنانکه ژاپن بعد از جنگ جهانی، توسعه خود را مدیون افراد خلاق و کارآفرین میداند. ماتسوشیتا به خاطر اعتقاد و اتکاء به خود و داشتن روحیه خودباوری، خلاقیت و کارآفرینی توانست از طریق کارگری در ویتنام و باربری در کارخانههای سیمان به مرحله مدیریت یکی از موفقترین صنایع ژاپن دست یابد. بنابراین میتوان ادعا کرد که سازندگی و توسعه جامعه در گرو افراد و مدیران کارآفرین است.